یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

مامان مریض شده

  سلام عزیزم مامان خوبی دخترم اول عید سعید غدیر خم را به تو دختر گلم تبریک می گویم مامانی کمی سرما خورده و کثالت دارم حالم اصلا" خوب نیست دیشب تا صبح چشم روی هم نگذاشتم الهی من بمیرم مامانی تو هم تا ساعت ٢ بیدار بودی و می ترسیدی بخوابی هر وقت می گفتم یکتا بخواب می گفتی مامانی من بیدارم تو بخواب مواظبت هستم جانم عزیزم که مواظب مامانی هستی الهی قربون تو دختر نازم برم ...
23 آبان 1390

مریض شدن یکتا

  سلام دختر مامان یکتا جان عزیزم خیلی دوستت دارم یکتا از روز دوشنبه هفته قبل ناغافل سرفه هاب ناجوری می کرد رفتیم دکتر که گفت خروسک گرفته دارو داده و گفته باید تا ٧ روز مصرف کنی و سه شب هم دستگاه بخور روشن کنی و بخور اب بدهی شب ها اصلا بخواب نمی ره خیلی بی ارومی می کنه عزیزم خدا کنه هیچ وقت مریض نشی بخدا توی این چند روز فقط کنارت اشک ریختم طاقت ناراحتی تو را ندارم عزیزم مواظب خودت باش گلم   ...
15 آبان 1390

بدون عنوان

یکتا جان خیلی تا خیلی دوستت دارم الهی قربون تو شیرین زبون برم امروز قراره با مامان شو عزیز بزرگه و عمه جون بریم خیاطی تو هم امروز خونه عزیز کوچیکه هستی گلم بخدا سرکار هستم تا ذهن و فکرم پیش تو بلبلم هست الهی قربون تو عسلم برم . وقتی پشت تلفن صحبت می کنه دلم برایت ضعف می ره عزیزم بدان مامانی خیلی تا خیلی دوستت داره .   ...
3 آبان 1390

یکتا و لباس

سلام دخترم عزیز مامان دلم خیلی تا خیلی برایت تنگ شده است. صبح ها که می ایم سرکار تو خوابی بعد از ظهر هم که می ایم دیگه شب شده و تو خیلی خسته ای مامان را ببخش دختر نازم از پنجشنبه بگم که با عمه رفته بودیم خرید می خواستم پارچه بخرم و برای تو عزیزم پالتو بخرم ولی هر چی گشتم چیزی ندیدم مجبور شدم فقط پارچه برای خودم بخرم و یک عروسک کچل کوچولو برای تو فرشته مامانی راستی یک بلوز خیلی تا خیلی خوشکل هم برایت خریدم چون می دونم اگر می اومدم خونه و تو می دیدی برای خودم چیزی خریدم و برای تو دیگه وای ویلا.................... همین جور هم شد وقتی پارچه مانتویی که خرید بودم دیدی شروع کردی به گریه کردن که برای من پارچه نخریدی حالا بیا د...
1 آبان 1390
1